وفای دختر
اول?ن صبح عروس?، زن و شوهر توافق کردند
که در را بررو? ه?چکس باز نکنند
ابتدا پدر و مادر پسر آمدند
زن و شوهر نگاه? به همد?گر انداختند
اما چون از قبل توافق کرده بودند
ه?چکدام در را باز نکرد
ساعت? بعد پدر و مادر دخترآمدند
زن و شوهر نگاه? به همد?گرانداختند
اشک در چشمان زن جمع شده بود نتوانست خود را کنترل کند
و در ا?ن حال گفت: نم? تونم بب?نم که پدر و مادرم پشت در باشند
و در را روشون باز نکنم
شوهر چ?ز? نگفت و در را برو?شان گشود اما ا?ن موضوع را پ?ش خودش نگه داشت
سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد
پنجم?ن فرزندشان دختر بود
برا? تولد ا?ن فرزند، پدر بس?ار شاد? کرد
چند گوسفند را سر بر?د و م?همان? مفصل? داد
مردم متعجبانه از او پرس?دند
علت ا?نهمه شاد? وم?همان? دادن چ?ست
مرد بسادگ? جواب داد
چون ا?نهمون کس?ه که در را برو?م باز م?کنه.
به قووول مامانم:
بَدترین عذابِ ممکن ???"دختـــــَر"???داشتنه!!!!
چون:
ب لوس بازیاش\\\\
پول گرفــــتناش\\\\\\
اجــــــــازه گرفتناش واس بـــــیرون رفتن\\\\\
ب رژیم گرفتناش.....
گریه ها و خنده هاش......
ب شیطونی وخرابکاریاش ...
پخش و پلا بودن لوازم آرایشاش!!!!
غذا ســـــــوزوندناش:-)
ظرف شکســـــتناش\\\\
مهربونیاش و دلسوزیاش"""
ب همه عادتاش. . . عادت میکنی . . . .
و آخــــــــــرشــــَـــــم باید بســـــــپاریش دست ی غریبه ای بنام???
"\"شـــــــوهــــــــــــــر...!"\"
که معلوم نیس چه آدمی از آب درمیاد...واسه دردونه مامان...
~این همون رازیه ک موهای مادرم رو سفید کرد...~
سلامتی همه دخترا که واقعا بودنشون تو هر خونه ای لازمه
